English Version
برومند ، حافظ واستاد موسيقی
آموزش موسيقی سنتی ايران دردوران معاصر درسايه همت سه استاد بی نظير ، مرحوم عبدالله دوامی ، مرحوم علی اکبر شهنازی وشادروان نورعلی برومند پا گرفته وهريک از اين استادان شاگردان بسياری را پرورانده اند . اين سه استاد ناقل سه رديف معتبر به نسل پس از خود بوده اند . اگر اين سه استاد و  مرحوم استاد ابوالحسن صبا ، متعهدانه تمام عمرشان را صرف آموزش رديف های سنتی ايران وشيوه های اجرائی آن نمی کردند ، رديف موسيقی که غنی ترين پشتوانه فرهنگ موسيقی اين مرز و بوم است شايد که دستخوش فراموشی می شد . اهميت کار استاد نورعلی برومند به مثابه تنها حلقه رابط ميان استادان قديم ( ميرزا عبدالله ، درويش خان ، حبيب سماعی و ... ) و موسيقی سنتی امروز به اين دليل نيز برجسته می شود که او زمانی از ارزش های موسيقی اصيل ايرانی سخن به ميان آورد که موسيقی مبتذل غربی وشرقی دراوج خود بود . استادنورعلی برومند دربهمن ماه 56 درگذشت . آنچه می آيد يادواره ای است ازيکی ازاساتيد بزرگ موسيقی ايرانی .
نورعلی برومند به سال 1285 شمسی در تهران متولد شد . فرزند خانواده ای مرفه که درتهران واصفهان نام ونشان به سزائی داشت . پدرش عبدالوهاب برومند ، جواهرشناس هنرمندی بود وگرچه خود سازی نمی نواخت ، صميمانه به موسيقی عشق می ورزيد . دائی های او هم به نواختن ساز آشنائی داشتند . استادنورعلی برومند اززمان کودکی باساز ونوای موسيقی اساتيد دوران مانند اسمعيل زاده ( استادکمانچه ) ، سماع حضور ( استادسنتور) ، طاهرزاده ( استادآواز ) ، عارف قزوينی ( تصنيف سرا ) و از همه مهمتر درويش خان (1) ( استاد تار و سه تار ) آشنا شد . اين اساتيد درمجالس خصوصی که درخانه برومند بزرگ بر پا می شد ، حضور می يافتند  وبا بداهه نوازی قطعاتی اجرا می کردند . در آن روزگار اين گونه مجالس تنها جايی بود که همزمان با اجرای" کنسرت " به شکل  غربی توسط عارف ، امکان تجمع وهنر نمائی موسيقی دانان  سنتی را به طور خصوصی فراهم می کرد . برومند در اين مورد می گويد " هميشه در باغ منزلمان عده ای از هنرمندان ، به اجرای موسيقی می پرداختند . من که بچه بودم از اين نغمات لذ ت  می برد م و در من تاثير بسيار می نمود . پدرم عادت داشت هر سال در فصل باز شدن شکوفه های  گل محمدی مهمانی بزرگی را به نام " گلريزان " به افتخار مرحوم ظهيرالدوله تدارک ببيند .  اين  معاشرت برای من که طفل کوچکی بودم  بسيار دل انگيز بود  واز همان دوران کودکی  صدای ساز در گوشم بود  واز نواختن ضرب لذت می بردم وبه همين خاطر گلدانی را پوست کشيده وبه تمرين می پرداختم  ، روزی در منزل پدرم ميهمانی بود ودر آن  مجلس عارف قزوينی نيز شرکت داشت ومی خواستند که کسی با خواندن عارف تنبک بزند ، پسر عمويم گفت :  نوری بلد است .  همه تعجب کردند تا بالاخره  تنبک را به دست من دادند  ومن عارف را همراهی کرد م  ودر پايان عارف  دستهای کوچک مرا بوسيد " . 
برومند از 7 سالگی با نواختن ضرب آشنا شد .  در تابستان سال 1298 شمسی  در حالی که برومند بيش از 13 سال نداشت ،  پدرش به او پيشنهاد می کند که در تعطيلات تابستان ، بهتر است  به تعليم خوشنويسی ويا نزد درويش خان به فرا گيری موسيقی بپردازد .  برومند جوان موسيقی را انتخاب می کند وپس از سه سال  شاگردی نزد درويش خان ،  تمام رد يف های  مقد ماتی  استادش را فرا می گيرد  .  برومند هفته ای دو بار وهر بار نيم ساعت از محضر درويش خان استفاده می کرد . از ميان همشاگردی های معروف برومند در کلاس درويش خان  از ابوالحسن صبا می توان نام برد که درويش خان آنها را دو تا کوچولو می ناميد .  در شانزده سالگی برای تحصيل عازم آلمان شد .  در آلمان در خانواده يک طبيب آلمانی  زندگی می کرد وبا وجود اينکه از ايران سه تاری را با خود به همراه برده بود ،  هيچ وقت آن را مورد استفاده قرا رنداد  .  در آلمان به موسيقی اروپائی  علاقه مند شد  ودو سال تمرين پيانو کرد وبا سبک های مختلف اروپائی آشنائی پيدا کرد  .  برومند پس از دريافت ديپلم در 22 سالگی برای اقامت يکساله به ايران بازگشت  .  در اين سال ( 1307شمسی )  استاد اوليه برومند يعنی درويش خان ديگر زنده نبود واو ناگزير به مکتب موسيقی وزيری روی آورد .  برومند بعد ها کار خود را با موسی معروفی فقط در زمينه رديف های درويش خان ادامه داد  ويکسال  نزد او که خود رديف تار وسه تار را از درويش خان فرا گرفته بود کار کرد .  معروفی کار نت نويسی برای موسيقی ايرانی را نيز به برومند آموخت . 
برومند با تمام علا قه ای که به موسيقی ايرانی داشت  طبق تمايل پدرش  می بايست به دنبال حرفه ديگری برود  .  در 23 سالگی برای تحصيل طب به برلين برگشت  .  وپس از سه سال امتحان اصلی ( فيزيکم ) را گذراند .  هنگام گذراندن  آخرين امتحانات دوره طب ، دچار بيماری چشم شد وطبق نظر متخصصان آلمانی وبلژيکی  از گذراندن آخرين امتحان پزشکی باز داشته شد  وبدين  ترتيب حرفه پزشکی وبينائی اش را از دست داد ودر 1317 به ايران بازگشت .  فاجعه  بينائی و بازگشت او ، به تعيين نقطه عطفی در رجعت او به سوی فرهنگ ايرانی بود .  استاد برومند در سی سال اول زندگی  هد فی دو گانه را  د نبال می کرد  .  فرا گرفتن سنت موسيقی ايرانی وپيگيری موسيقی غربی  .  اما از اين دوران به بعد  زندگی برومند وقف موسيقی ايرانی شد ودر طول زندگی پر بارش  به آموختن وآموزاندن موسيقی پرداخت .  خود او دراين مورد می گويد :" زندگی من از تاريخ فوت پدرم که تقريبا" با آخرين مراجعتم توام بود ، بسيار تغيير کرد ،  چرا که ديگر بينائی خود را از دست داده بودم  وبه اين خاطر با دنيای موسيقی بيشتر خلوت نمودم وهمين خلوت دل بود که مرا به موسيقی واقعی نزديکتر کرد ويار وهمدم تنهائی من شد " .  استاد ابتدا از درآمد خانوادگی زندگی می کرد .  اما از آنجا که به  زبان وادبيات آلمانی آشنائی کامل داشت  ،  به تدريس در اين زمينه پرداخت  . برومند پس از بازگشت به ايران  ، وآموختن سه تار نزد "صمصام الدوله " که از شاگردان ودوستان درويش خان بود همت گماشت ورديف استادان سه تار را نيز فرا گرفت . وپس از آن نزد ابوالحسن صبا ، حسين هنگ آفرين وفروتن ضربی ها ، پيش درآمدها ، رنگ ها وقطعات قديمی را آموخت .  بعد ها با تشويق رکن الدين مختاری به ياد گيری سنتور پرداخت  .  پس از شنيدن سنتور حبيب سماعی شيفته اين ساز شد وحبيب را به استادی برگزيد .  برومند در اين مورد می گفت " عده ای از رفقا حبيب را مجبور به ايجاد يک کلاس جهت تعليم سنتور کردند .  خيلی ها نزد او می رفتند  ولی کسی نمی توانست دوام بياورد زيرا او عصبانی می شد واگر احساس می کرد کسی استعداد ند ارد با او کار نمی کرد .  وقتی حبيب کلاس خود را باز کرد ، در ابتدا من به کلاس او نمی رفتم ونزد ابوالحسن صبا به يادگيری مشغول بودم تا اينکه رکن الدين مختاری که علاوه بر سمت اداری ، يک موسيقی دان درجه يک بود وکمتر به مجلسی می رفت ، شبی به خانه ما آمد وچون به حبيب خيلی علاقه داشت او نيز آمده بود  . همان شب بود که مختاری به من گفت برو پيش حبيب وسنتور کار بکن واو را ول نکن . به اوگفتم که " استاد حبيب " بد خلق است . گفت مهم نيست .  من هم دستور او را گوش کردم ونزد حبيب رفتم و12سال نزد او کار کردم ."  که با توجه به اخلاق تند حبيب سماعی اين ممارست کار دشواری بود  .
برومند درخلال تعليماتی که ازحبيب سماعی می گرفت مدتی را نيز به فراگيری ضربی ها نزد رضا روانبخش پرداخت و همچنين با رديف های ديگر استادان نيز آشنا ئی پيدا کرد که ازاين ميان رديف خواننده نام آور" سيد حسين طاهرزاده " ازهمه مشهورتر وبا اهميت تر بود . نورعلی صدائی خوش برای خواندن نداشت ، اما درتمام ديدارهايش با طاهرزاده ( که درهفته چندين بار دست می داد ) برومند استادرا درخواندن همراهی می کرد وتحريرهای آواز اورا به دقت ودرجزئيات فراگرفت وبدينسان با " رديف آوازی " وتفاوت های آن با" رديف سازی " آشنا شد . ازآنجا که سه استاد رديف دان ، ميرزا عبدالله ، آقا حسينقلی ودرويش خان ديگردرقيد حيات نبودند ، برومند به راهنمائی حاج آقا محمد ايرانی برآن شد تا کليه رديف هارا نزد اسماعيل قهرمانی که ازشاگردان خليفه ميرزا عبدالله بود فرا گيرد . برومند دراين مورد می گويد " مرحوم قهرمانی هفته ای دوبار به منزل ما می آمد و با هم رديف ميرزا عبدالله را کارمی کرديم و اين عمل ساليان درازبه طول انجاميد . من اين رديف ها راروی نوار ضبط کرده ومحفوظ داشتم . البته بايد بگويم که درآن موقع اسماعيل قهرمانی بسيار پير بود ومضرابش به سختی شنيده می شد . من با ممارست فراوان آنها را تنظيم وتدوين نمودم ". استاد اسماعيل قهرمانی درانتهای نوار ضبط شده رديف ها ، درتائيد گفته های برومند چنين می گويد " گرچه نورعلی پيش اساتيد قديم   کارکرده است ، از من خواست تارديف ميرزاعبدالله را کار کنيم ومن آنچه داشتم درطبق اخلاص به ايشان تقديم کردم " . برومند تاسال 1340شمسی درحضور مردم برنامه ای اجرا نمی کرد وکمتر به کار تدريس موسيقی می پرداخت مگر درچند مورد خاص که انگيزه ای به جز عشق مفرط به موسيقی ايرانی نداشت . به عنوان مثال جوانی با صدائی بسيارخوش اما با استعدادی اندک از شهرستان ، به تهران آمد . استادصبا اورا جدی نگرفت ، اما برومند که به رديف آوازی تسلط داشت پس ازيکسال کار بااين شاگرد درصدا وحنجره او تغييری اساسی پديد آورد . به نظر برومند با تعليم درست می توان حتی درصدا وحنجره حالتی خوشايند به وجود آورد . جوان نزد برومند به کار پرداخت اما برخلاف نظر اوبه کاردرراديو پرداخت و برومند شاگرد جوانش را ازخود راند . برومند دراين مورد می گويد " اگر چه جوان خوش آواز آن روز، خواننده امروز به حساب می آيد ، اما ديگر نمی تواند بخواندو استعدادش پاک تباه شده است ". بيشترآنهائی که خواهان همکاری با برومند بودند درجريان کاروادارند واز آن پس استاد درها را به روی خود بست واز جمع ياران نا موافق کناره گرفت . ازسال 1344( سال مرگ محجوبی ، موسی معروفی وروح الله خالقی ) که ديگر زمان کارفردی درزمينه موسيقی ايرانی به پايان رسيده بود ، برومند پلی شد بين استادان قديم وجوانان روشنفکر ونواگرا . درهمين سالها تصميم برآن شد که برای موسيقی ايرانی جائی در بخش موسيقی دانشگاه تهران درنظر گرفته شود . برومند به عنوان استاد اول رديف ، توسط دکتر مهدی برکشلی ( فيزيکدان وموسيقی دان ) به کار فرا خوانده شد . در ابتدای کار استاد ، رديف و تجربيات شخصی خود را در زمينه موسيقی ايرانی با همان شگردها وراه ورسم وتدريس دوران جوانی اش به شاگردان خود می آموخت . در شروع کار به طور نيمه وقت واز سال 1349به سمت استادی وبه طور تمام وقت به کارش ادامه دادوازآن پس تغييراتی آشکار درنحوه تدريس او پديد آمد وتوانست باتربيت صحيح شاگردان دوره ليسانس موسيقی دانشگاه تهران ، موسيقی دانان ونوازندگان ارزنده ای را به جامعه تحويل دهد . درهمين ايام برای ايراد چند  سخنرانی به مدت چند هفته به دانشگاه ايلی نويز آمريکا دعوت شد  که با استقبال فراوان  روبرو  گشت .
 استاد برومند در جوانی  رديف های ساير اساتيد را نيز شنيده بود ومعتقد بود که اغلب  آنها شباهت زيادی به هم داشته اند  چرا که در آن زمان انحراف از رديف ،  آنچنان مورد قبول نبوده است  .  به اعتقاد او استادان  پيش از درويش خان ( ميرزا عبدالله  وآقا حسينقلی )  دارای رديف کاملا "  جا افتاده ای بودند که نسل بعدی  يعنی نسل  درويش خان  از قابليت انعطاف و امکان بداهه نوازی آن  بهره گرفته اند  .  در آن زمان کوششهای چند جانبه ای برای تعليم نت نويسی در ايران در جريان بود  .  اگر چه بعضی از اساتيد دوره قبل از درويش خان نيز در  بعضی ساخته های ضربی خود از نت نويسی استفاده می کردند ، به نت درآوردن رديف موسيقی ايرانی که غير ضربی است  وتا اندازه ای بستگی به سليقه نوازنده دارد تا سال های 1300 و 1310 به تعويق افتاد  و بعد ها استاد ابوالحسن صبا واستاد موسی معروفی به نوشتن رديف های خود با نت پرد اختند  که به زعم استاد برومند  ،  رديف معروفی از نظر فن واصول رديف نويسی  ،  صحيح نيست  .  برومند ضمن کار با معروفی می کوشيد تا از رديف به نت در آمده پرهيز کند . چرا که به نظر او نت نويسی برموسيقی سنتی ايرانی  ،  اثر نامطلوب ونا خوشايندی  می گذارد  .  به عقيده برومند رديف موسيقی ايرانی را تنها با روش پر زحمت شنيدن مداوم واز راه گوش وبه خاطر سپردن آن می توان فرا گرفت  .  اين  موضوعی بود که هميشه به شاگردانش تذ کر می داد  .  اين عقيده مبتنی بود بر ويژگی های فنی رديف موسيقی ايرا نی  و به طور کلی اصول فلسفی موسيقی ايرانی. برومند  با استفاده از نت نويسی  به عنوان يک وسيله کمک آموزشی مخالفتی نداشت  و عقيده داشت فقط همنشينی با استاد وشنيدن ساز او  ،  امر انتقال حسی را تسريع وخلاقيت را افزون  می کند  .  به نظر برومند هيچ خواننده  موسيقی ايرانی نبايد  يک تحرير را دو بار تکرار کند  .  اصل تکرا ر نکردن  تحرير  در موسيقی ايرانی در مقايسه با خواندن بلبل  وضع شده است  اين پرنده در خواندن هيچگاه يک تحرير را دو بار تکرار نمی کند  .  به اعتقاد برومند کسی که در خواندن بلبل دقيق نشده باشد  ،  نمی تواند در موسيقی ايرانی معنای تحرير را درک کند .  برومند از قول طاهر زاده نقل می کرد  " جمله بندی آواز وساز بايد همچون نشاندن  نگين جواهر از آنچنان  دقت ونظمی برخوردار  باشند که بتواند در عين حال ذوق شنونده را از نظر زيبائی شناسی موسيقی پرورش دهد " . شيوه نوازندگی استاد نورعلی برومند  در پيوند با شيوه آقا حسينقلی  ،  ميرزا عبدالله و سماع حضور شکل وقوام يافته بود  .  استاد  ، تار و سه تار وسنتور نوازی را از شاگردان ايشان چون  درويش خان ، صبا وحبيب سماعی  به صورت سينه به سينه فراگرفت  . از آنجا که هيچ يک از شاگردان اين مکاتب جدا از خلاقيت  فردی  خويش در شيوه متاخرين تغييری پديد نياورده  بودند  ،  برومند را می توان تنها وارث واشاعه دهنده اين مکتب دانست  .  با تسلطی که استاد  به رديف های قديمی ايرانی داشت ،  انتخاب جملات ،  تداوم  وساختمان بداهه نوازيش همچون  آوازی با صلابت در شنونده حرفه ای موثر می افتاد  . شفافيت نغمه ها  ، تداوم ريز ،  استفاده از مضراب های چپ وراست ، تنوع تحريروبه کارگيری تمام تکنيک های قديمی مجموعه يک پارچه ای را بوجود می آورد که حذف يک فراز وحتی يک مضراب ساز استادازآن امکان پذير نبود . اصولا" درسنت موسيقی ايران کسانی قادربه تنظيم رديف می شدند که در مرمت کردن وباز سازی وافزودن گوشه ها وحالت های جديد تسلط کافی کافی داشتند وبرومند استادی ازاين دست بود  .
ارزش های ساز برومند که نشانگر عمق وپيچيد گی  تکنيک او می باشد  عبارتند  از :  1-  جمله بندی  2-  تداوم وتک ريز ها  3-  ترکيب وانتخاب راست وچپ در جمله ها  4-  تکيه برمضرابهای مختلف  5- تنوع تحريرها واستفاده از مضراب سينه مال   6-  استفاده از دراب وشلا ل  7 -  استفاده از سکوت های بين جمله ها  8 -  بهره گيری از رديف آوازی خاصه شيوه طاهرزاده  9-  اهميت دادن به ضرب قطعه ها و رديف ها  10-  بداهه نوازی بر پايه رديف  11 -  اهميت دادن به جواب آواز و همراهی با ضرب  .  استاد برومند در يکی از سخنرانی های خود در مورد موسيقی سنتی ايران اظهار می دارد که موسيقی سنتی ايران وبه طور کلی موسيقی  شرق  بيان کننده عرفان وفلسفه شرق است  .  همانگونه که درک شعر فارسی  برای اروپائيان با توجه  به زبان وفرهنگشان دشوار است ،  درک موسيقی ايرانی نيز سهل تر از درک سمبل ها ، اشارات ، ايماژها وتخيل های شعری نيست  .  آنيت وپيچيده بودن  روند آفرينشگری وبداهه نوازی در ذهن هنرمند اين ديار امری ساده نبود ه ونيست .  از ديگر خدمات برومند می توان به تاسيس  بخش سنتی گروه  موسيقی دانشکده  هنرهای زيبا با عنوان کرسی استادی دانشگاه تهران ، تاسيس مرکز حفظ واشاعه موسيقی ( با کمک دکتر داريوش صفوت )  و تدريس در آن ودعوت اساتيد ديگر جهت همکاری در اين مرکز  ،  همکاری فعال با شادروان روح الله خالقی در تدوين کتاب سرگذشت  موسيقی ايران  ،  تشکيل آزمون باربد ، ضبط رديف ميرزا عبدالله برای تکثير برای هنر جويان وهنر آموزان ،  ضبط رديف های استاد طاهر زاده با صدای خود ايشان به همراهی سه تار ، جمع آوری تصانيف واشعار وضبط آثار قديمی ، تربيت شاگردان دوره ليسانس موسيقی دانشگاه تهران و. . .  اشاره کرد .  نقش استاد  در مرکز حفظ واشاعه محتاج بررسی جداگانه ای است  .  از جمله کسانی که از استاد بهره گرفتند می توان  از استادانی چون :  محمد رضا لطفی  ، مجيد کيانی ، محمدرضا شجريان ، حسين عليزاده وداريوش طلائی نام برد  .  برومند هيچگاه به نواختن موسيقی در برابر مردم رضايت نداد .  مگر در حضور ياران همرای وهمچنين خوش نداشت در محفل وضيافتی که بيش از شش  يا هشت نفر گرد هم بيايند ، موسيقی بنوازد  .  اوعلاوه بر استادی در موسيقی در زمينه ادبيات وشعر فارسی نيز مطالعات  بسيار داشت وگاهی نيز اشعاری می سرود  .  استاد برومند در بهمن 1356 در سن 71 سالگی بر اثر سکته قلبی  زندگی را بدرود گفت  .  پيکر شادروان نورعلی برومند  در جوار هنرمندان  بزرگی چون طاهرزاده  ، ابوالحسن صبا  ، درويش خان و. . . در قبرستان ظهيرالدوله  در مقبره خانواد گيش  به خاک سپرده شد  . 
  منابع : 
 1- " نورعلی برومند ، استاد موسيقی " نوشته پروفسور برونونتل ، استاد موسيقی شناس دانشگاه ايلی نويز  امريکا . تماشا ، شماره 289 سال ششم  .
 2- " نور علی برومند ، استاد برجسته دانشکده هنرهای زيبای دانشگاه تهران " ، نوشته استاد محمد رضا لطفی ، چيستا ، سال دوم ، شماره 5
***