گفتگو با جهانشاه صارمی، سرپرست گروه نهفت با نشريه آهنگ ويژه شانزدهمين جشنواره موسيقي
فرهنگ آموختنی است:
جهانشاه صارمی متولد 1335 است . موسيقی را نزد رضا وهدانی ، محمد رضا لطفی ، ارشد طهماسبی و حسين عليزاده آموخته است . صارمی گروه نهفت را به دنبال تجربيات خود در زمينه آموزش موسيقی برای کودکان ونوجوانان وبا قابليت ارائه آثار کلاسيک موسيقی ايران تشکيل داد . نهفت گروه برگزيده جشنواره موسيقی جوان بوده است . با صارمی به بهانه اجرای اين گروه در جشنواره موسيقی فجر گفت وگويی انجام داده ايم :
- چرا گروه نهفت تصميم گرفته است صرفا" قطعات حسين عليزاده را اجرا کند ؟
- گروه نهفت به رغم سن وسال اند کش ، از زمان تشکيل تا کنون ، هر سال در اجرا هايی که داشته ، بزرگداشت يک استاد موسيقی را برگزار کرده است . در 125 سالگی تولد درويش خان ، 93 سالگی استاد اصغر بهاری ، تولد علی اکبر خان شهنازی ، 50 سال خدمت بزرگوارانه فرامرز پايور وامسال 30 ساله شدن فعاليت هنرمند بزرگ استاد حسين عليزاده . يعنی اين گروه صرفا" آموزش موسيقی نمی بيند . بلکه بزرگان موسيقی را نيز با اجرا های خود ارج می نهد .
- به نظر شما کلاس های آموزش موسيقی تا چه اندازه ای در هدايت وماندگاری بچه ها به ويژه در مسير ياد گيری موسيقی موثر بوده اند ؟
- خيلی خيلی کم . آنقدر اندک که گاه موجب دلزدگی نوآموزان واز آموختن موسيقی می شود . من به طور خاص مايلم در باره کودکان ونوجوانان صحبت کنم که در حوزه فعاليت خودم هم هست . ببينيد اينطور نيست که هرکس خوب ساز بزند ، بتواند خوب هم ياد بدهد . خيلی ها خوب می زنند ، اما اين بدين مفهوم نيست که حتما" مدرسين خوبی هم هستند . همه ما می توانيم فارسی صحبت کنيم اما الزاما" همه ما نمی توانيم معلم خوبی هم باشيم . بايد از روانشناسی وخلق وخوی بچه ها آگاه بود . بايد توانست ارتباط خوبی با آنان برقرار کرد . استاد پايور درباره آموزش موسيقی حرف خوبی می زنند ، ايشان می گويند ، آموزش موسيقی به بچه ها ، درست مثل زبان باز کردن بچه هاست . کودکان وقتی که زبان باز می کنند ، همه چيز را غلط ادا می کنند . نمی شود در گوش آنها سيلی زد وآنها را کتک زد . بايد با حوصله آنقدر واژه های درست را ادا کرد تا آنها نيز آموزش صحيح ببينند .
- پس با اين تعريف مدرس است که می بايست با روش آرامی به نوآموزان آموزش دهد ؟
-همينطور است . اگر من معلم فقط يک روش برای آموزش بلد باشم وهنر جوی خرد سال من هم نتواند آن روش را درک کند ، آن وقت اگر من معلم دلسوزی نباشم می گويم برو تمرين کن ، خودت ياد می گيری . ولی اين که برای نوآموز جواب نمی شود . درس نمی شود . معلم موسيقی بايد خلاقيت داشته باشد . بايد راههای مختلفی برای آموزش به هنر جويان متفاوتش تجربه کند . کلا س های موسيقی از اين جهت در ايجاد علاقه ، يا بوجود آمدن تنفردر هنرجويان موسيقی می تواند بسيار موثر باشد . شايد بتوان به جرات گفت که رقم آماری خيلی خيلی پايين 3 درصدی است که بچه ها را به موسيقی علا قه مند می کند . مابقی هنر جويان به خاطر شيوه های غلط و نادرستی که در کلاس ها اعمال می شود از موسيقی متنفر می شوند .
- هنرستان های موسيقی چه طور، آنها تا چه اندازه در تربيت وآموزش هنر جويان موثر بوده اند ؟
- حتی با يک حساب سرانگشتی هم می توان فهميد که اين هنر ستان ها در اين سال ها آيا هيچ هنر جوی ممتاز موسيقی داشته اند يا نه . يا اين پرسش که اصلا" فارغ التحصيلان هنرستان های موسيقی چه می شوند ؟ بله تعداد ی از آنها به دليل طرز فکر رشد يافته وپشتوانه غنی تبديل به نوازندگان خوبی می شوند . اما برسر آنان که فاقد چنين پشتوانه فرهنگی هستند چه می آيد . آيا غير از اين است که به سمت موسيقی مبتذل کشيده می شوند ؟ ممکن است هنرستان های موسيقی ، در بخش آموزش قوی باشند ، اما ما در بخش فرهنگی واقعا" فقير هستيم . ما برای سوق دادن بچه های خود به معنويت وفرهنگ اصيل ابزار قدرتمندی چون آموزش وپرورش در اختيار داريم . اما هيچوقت از آن استفاده نشده است . هيچ وقت برای بچه های ما برنامه ريزی فرهنگی نشده است .
- متاسفانه هيچ پژوهش وبرنامه ريزی هم در اين باره وجود ندارد .
- بله ، وجود ندارد . فرهنگ آموختنی است . بايد به جوانان ارزش موسيقی را ياد داد . نمی شود همينطور ، بی هيچ زمينه ای برای آنها سمفونی 5 بتهوون را بگذاريم وبگوييم لذت ببر . بايد به آنها پيش زمينه بدهيم . نمی شود همينطور برای بچه ها حافظ ومولا نا بخوانيم . بايد مرحله به مرحله پيش رفت . همه اينها احتياج به سيستم وبرنامه ريزی دارد واگر اين کار را نکنيم با دست خودمان فرزندان خودمان را دچار بی هويتی کرده ايم وفرهنگ را از آنها را گرفته ايم . کشوری مثل ژاپن آموزش موسيقی را در مدارس اجباری کرده است . آن هم نه باارگ . نه ارگی که ژاپن به سراسر دنيا صادر می کند . بلکه فقط سازهای سنتی وکلاسيک در مدارس تدريس می شود . ارگ فقط برای صادر کردن است . برای وارد کردن ارز !
- آموزش موسيقی از خرد سالی چه تاثيری برروان وخلقيات هنر جويان می تواند داشته باشد ؟
- تاثيراتی بسيلر مثبت . اولين تاثيرش که طبق تحقيقات علمی نيز به اثبات رسيده است ، افزايش قدرت يادگيری تا 30 درصد از حد معمول است . به ويژه در دروس رياضی ، به قول انيشتن : موسيقی ، رياضيات روح است . ميزان هوش بالا می رود . به لحاظ اخلا قی وشخصيتی نيز نوازنده و اهل موسيقی نسبت به کسانی که با دنيای موسيقی بيگانه اند از اعتماد به نفس بالاتری برخوردارند وبرای بيان تفکرات خود از جرات واعتماد به نفس بالايی بهره مند ند . در مباحثه وجدل قدرتمند تر وبه دليل آرامشی که در سايه موسيقی يافته اند ،از آسودگی روحی وروانی بيشتری برخوردارند . به مدد خلوت با موسيقی وساز خود کمتر دچار بيهودگی و اتلاف وقت می شوند .